سینما ، دین و اندیشه

یاداشتی بر چند متر مکعب عشق

يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ب.ظ

داستان فیلم سینمایی چند متر مکعب عشق درباره یک پسر کارگر ایرانی به نام صابر است (ساعد سهیلی) که در یک کارگاه تولیدی کار می کند و عاشق دخترکی افغانی به نام مرونا (حسیبا ابراهیمی) می شود.

اما از آنجایی که پدر مرونا (عبدالسلام) فردی است کم حرف و عصبی، نه مرونا و نه صابر جرات پا پیش گذاشتن و گفتن عشق خود را ندارند تا جایی که پس از اتفاقاتی قرار است مرونا به همراه پدرش ایران را به مقصد افغانستان ترک کنند و از این جا است که درام اصلی داستان شکل می گیرد.

اگر بخواهید خیلی خلاصه داستان فیلم «چند متر مکعب عشق» را برای کسی تعریف کنید بی شک می گویید، داستان درباره پسر و دختری است که یکدیگر را دوست دارند و از ابتدای فیلم در یک کانتینر با هم هستند و تا آخر فیلم که باز هم با هم هستند ؛ همین . ایده فیلم تنها در چند سطر باقی مانده و شخصیت ها بسیار ناپخته و گنگ هستند، شما به عنوان بیننده دلیل

هیچ یک از اکت های کارکتر ها را نمی فهمید و اساسا هیچ یک از کارکتر ها شخصیت پردازی خاصی نشده اند، آدم هایی که بیش از پیش معمولی و تا حدی غیر طبیعی هستند ، تمام افراد فیلم کم حرف هستند و به گونه ای ترس دارند تا مبادا دیالوگی بگویندو مچشان باز شود ، علت بسیاری از اتفاقات و رفتار شخصیت های فیلم برای ما سوال می شود که چرا نوع رفتار این فرد این گونه است.

به عنوان مثال عبدالسلام فردی است به شدت کم حرف، عصبانی و مضطرب که مدام سیگار می کشد و اصلا معلوم نیست که چرا و از دست چه چیز ناراحت است وعصبی، رئیس کارگاه فردیست عصبانی و اما به یکباره منطقی می شود و مهربان.

نگاه حاکم بر اثر در بسیاری از موارد به دور از تعصبات قومی و قبیله ای میان ایرانی و افغانی است و بیش از آنکه به دنبال متهم کردن کسی باشد و افراد کشوری را متهم به عملی کند ، به دنبال ایجاد راهکاری منطقی و عاطفی و کوشزد رفتار انسانی است  به عنوان مثال سرکارگر ایرانی در بسیاری از موارد از افغانی ها حمایت و با آنان با لطافت صحبت می کند و از طرفی علت آوارگی افغانی های فیلم نیز ورود غیر قانون به کشور است تا افغانی بودن آنها، افغانی های این فیلم به دلیل افغان بودن مورد اتهام و آوارگی نیستند بلکه به دلیل عدم کارت شناسایی و ورود به کشور مورد اتهامند، افغانی ها در کنار ایرانی ها به کارهای سخت مشغولند و شرایط حتی در مواردی برای آنان بهتر از ایرانی هاست، که از این حیث می توان کارگردان این فیلم را ستایش کرد که روح حاکم بر فیلم ، جانب دارانه و به دنبال تخریب چهره و ملّیت خاصی نبوده است .اگر بخواهم در تمجید فیلم سخنی گفته باشیم آنکه کارگردان توانسته است مقداری فضای عاشقانه و فانتزی ازعشق به تصویر بکشد و مخاطب خود را با فیلم همراه کنید و دقایقی را بدون آنکه به فیلم فکر کند در رویای خود بگذراند.

اما نکته درد آور داستان جای دیگری است، اگر موضوع اصلی فیلم را عشق دختر و پسری تصور کنیم و فیلمنامه رابر اساس آن بنویسیم برای ایجاد بار دراماتیک باید سر راه این عشق گره ها و مشکلات قرار دهیم و بعد از ایجاد گره به دنبال کشف ماجرا و بازکردن این گره ها برویم تا سیر منطقی فیلمنامه آن شکل بگیرد، حال اگر داستان فیلم چند متر مکعب عشق را برای یک بار دیگر تصور کنید در نگاه اول خواهید دید که مانع اصلی این ارتباط پدری است سخت و خشک و متعصب، اما آیا این صفات منفی در شخصیت دیگری در فیلم نیز دیده می شد؟ بی شک پاسخ آن خیر است و مهم ترین سوال این است که آیا شخصیتی از فیلم جز عبدالسلام را می توانید در فیلم مشاهده کنید که نماز می خواند؟ باز هم جواب منفی است. این که تا چه اندازه قصد و نیت کارگردان بر تخریب چهره دین بوده است را نمی توان دقیق گفت و آن را متهم کرد، اما خواسته یا ناخواسته المان های موجود در فیلم این کار را انجام داده اند.

درباره صدای اذان و آمیختگی آن با صحنه های ملتهب فیلم بار ها بارها صحبت کرده ایم و گفته ایم که ترکیب صدای اذان در پس زمینه فیلم در نمای قبل و یا بعد از وجود دعوا، خشونت، استرس در فیلم، باعث آمیختگی صدای اذان با این موضوعات گردیده و در ناخودآگاه ذهن مخاطب ته نشین می گردد تا هر موقع صدای اذان از منارهای مسجد یا رادیو و تلوزیون پخش شود باعث ایجاد احساس خشونت، ترس و اضطراب گردد و موجب می شود انسان از این نوای الهی متنفر کردد، مثال ساده آن این است که شما هر وقت به خوردنی های ترش فکر می کنید آب دهانتان راه می افتد بدون آنکه علت آن را بدانید. استفاده از صدای اذان قبل و یا بعد از صحنه های ملتهب فیلم نیز چنین کاری را با ذهن مخاطب خود انجام می دهد. نکته دیگر آنکه عفت و پاکدامنی مرونا بیش از آنکه از سر اعتقاد و مذهب او باشد از سر ترس از خشم آبروی پدر است، وقتی در فیلم مشاهده می کنید که مرونا نمی گذارد صابر دستش را بگیرد ابتدای امر فکر می کنید که این عمل از سر پاکدامنی اوست اما بیش از پاکدامنی ریشه ریشه در خشم و غضب پدر دارد. و حتی غیرت پدر عصبی نیز بیش از آنکه ریش دینی داشته باشد ترس از آبروریزی است، پدری که تنها متظاهر به دین اسلام است تا عامل به آن.

با توجه به اینکه فیلمنامه شکل منطقی به خود نگرفته و تنها در حد ایده اولیه باقی ماند، پایان فیلم نیز کاملا بی معنا و غیر واقعی اتفاق می افتد و بیش از آنکه مرونا و صابر که درون کانتینر  محبوس هستند تفکر کارگردان است که بدون خلاقیت و برای راحت شدن از نتیجه و بازخورد آن، فیلم را بدون انتها نگاه داشته است.

در پایان باید گفت که نگاه بدون تعصب و جانبدارانه به قومیت های فیلم را می توان ستود اما نگاه منفی و متعصب به دین که خواه از سر آگاهی است و خواه از سر تغافل است را نمی توان پذیرفت و از آن گذشت و باید گفت که چند متر مکعب عشق، برآیندی جز ایجاد تلخ کامی برای مخاطب خود از دریچه ناملموس اسلامی ندارد و مخاطب چه بخواهدو چه نخواهد مانع عشق ساده و صمیمی دو جوان را پدری مسلمان و غیر منطقی می پندارد که نهایتا منجر به نابودی آنان شده است.

  • سجاد هاشمی

نظرات  (۱)

  • یه بنده خدا
  • چه نقد عجیب و غریبی.......!!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ:
    عرض سلام
    چرا عجیب چرا غریب ؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی