تنهای تنهای تنها شاید بهترین نام را برای خود برگزیده تا علاوه بر موضوع و ساخت خود حتی نامش هم در میان هیاهوی این طوفان توهمات مد شده سینمای دغدغه های اجتماعی و مستقل ، بگذارید نگویم روشنفکری متفاوت باشد و معنای حقیقی کلمه را ادا کند و نشان دهد که تنهاست شاید حال بتوان پاسخ کسانی را داد که در زمان اکران این فیلم در جشنواره نام این فیلم را بی مسما می پنداشتند
تنهای تنهای تنها به کارگردانی احسان عبدی پور داستان نوجوانی جسور و پرتلاش ماهی فروش به نام "رنجرو " می باشد که در پی دیدن بشقاب پرنده ای (بالن تحقیقاتی سایت اتمی بوشهر ) با نوجوانی روسی به نام " الک " که هم سن و سال خود اوست دوست می شود . آنها زبان یکدیگر را نمی فهمند اما احساسات مشترک و جنگیدن برای رسیدن به اهداف ، عاملی برای ایجاد ارتباط عمیق قلبی این دو نفر گشته و برای ارتباط کلامی و گفت گو با یکدیگر پیش زنی روسی که زبان فارسی را فراگرفته است می روند . فیلمی با حرف های عمیق و بزرگ خطاب به بزرگترین ها اما از زبان کوچک تر ها و کسانی که کمتر به آنها اهمیت داده می شود